خشم چیست
قسمت اول
خشم چیست؟
نویسنده: مهرنوش نرسی، کارشناس ارشد رواشناسی
خشم یکی از قوی ترین هیجاناتی است که اغلب منجربه استفاده از راهبردهای کنارآمدن و سازگاری منفی میشود. رفتارهای پرخاشگرانه از یک سو و پس کشیدن، اضطراب و افسردگی از سوی دیگر میتوانند با خشم مرتبط باشند. خشم شدید در کودکان ممکن است باعث ناکامی و استرس در والدین و کسانی شود که از کودک مراقبت میکنند.
خشم یک هیجان طبیعی و بخش غیرقابل اجتناب و جداییناپذیر طبع آدمی است. خشم را میتوان به صورت یک واکنش رفتاری و هیجانی به تجارب ناخوشایندی مانند مورد تجاوز به حقوق فردی یا چالش با باورهای شخصی تعریف کرد. خشم بیشتر اوقات به صورت بیان منفی هیجانی مدنظر قرار میگیرد. اما حقیقت این است که در موقعیت های خاصی ابراز خشم میتواند واقعا موثر واقع شود. خشم ممکن است نشان هشداری برای این موضوع باشد که مسالهای وجود دارد و باید مورد رسیدگی فوری قرار بگیرد.
خشم جزء هیجانهایی است که احتمال زیادی دارد به صورت هیجان ثانویه تجربه شود تا از فرد در برابر درد ناشی از هیجانهای اولیه مانند ترس، احساس صدمه دیدن یا خیانت محافظت کند. برای کودکی که به سادگی توسط دوستان نزدیکش کنار گذاشته شده است، به شکل ناخودآگاه قابل تحملتر است که عصبانی باشد تا اینکه بخواهد با احساس عمیق نادیده گرفته شدن و طرد مواجه شود. در بسیاری از اوقات خشم کودکان برخاسته از نادیده گرفته شدن نیازها و احساسات آنها، دوست داشته نشدن، مورد مراقبت قرار نگرفتن و بیاعتبارسازی هیجانهای آنها است.
خشم تغییرات فیزیکی و روانشناختی در فرد ایجاد میکند. تغییرات فیزیکی مشتمل بر تغییر در ضربان قلب، افزایش فشار خون و تغییر سطح برخی از هورمون ها هستند. این هیجان باعث تغییرات شیمیایی در مغز می شود تا فرد را آماده نشان دادن واکنش نسبت به موقعیت بالقوه خطرناک بکند. پاسخهای جنگ یا گریز ناشی از همین تغییرات مغزی هستند؛ پاسخهای خودکار بدوی که به بدن علامت میدهند تا برای بقای خود اقدام کند.
در مواردی اثرات روانشناختی خشم مشتمل هستند بر غمگینی و ناامیدی که اغلب منجر به بروز رفتارهایی برای حفاظت از خود مانند پس کشیدن یا اجتناب می شوند. در سایر موارد، احساس خشم باعث برانگیخته شدن پرخاشگری، خصومت یا پاسخهای خودمخرب می شود. خشم مزمن باعث استرس مزمن و به خطر افتادن سلامتی فرد میشود و روابط بین فردی او را مختل میکند.
اجزای خشم
این هیجان را میتوان به سه جز تقسیم کرد:
- احساس خشم
- ابراز خشم
- درک هیجان
شناخت این اجزا به بزرگسالان و والدین برای هدایت و راهنمایی کودک در راستای مدیریت خشم و به کارگیری روشهای کنار آمدن سازگارانه تر با موقعیت ها، کمک میکند.
جزء اول، احساس خشم، همانطور که گفته شد، هیجان یا احساساتی است که وقتی نیازها، خواستهها یا اهداف کودک با مانع روبهرو میشوند، بروز پیدا میکند.
جزء دوم ابزار خشم است که به عمل کردن و رفتار مربوط می شود. ابراز خشم ممکن است به دو صورت منفل یا فعال اتفاق بیافتد. بعضی از بچه ها با گریه کردن و گفتن آنچه باعث آزار آنها شده است، خشم خود را برون ریزی می کنند، برخی دیگر، واکنش فیزیکی یا کلامی پرخاشگرانه نسبت به فرد یا موقعیتی که آنها را عصبانی کرده است نشان می دهند. سرکوب کردن خشم نیز واکنش دیگری است که شامل احتناب از موقعیت یا تلاش برای فرار از آن تعریف می شود. اگر خشم سرکوب شود و در چرخشی به سوی فرد بازگردد، ممکن است روابط بین فردی او را تحت تاثیر قرار بدهد و تخریب یا تضعیف کند و در نهایت منجر به افسردگی شود.
جزء سوم خشم، درک هیجان است. به این دلیل که کودکان توان محدودی برای شناسایی و بیان هیجانهای خود دارند، هنوز مهارت لازم برای مدیریت خشم و ابراز سلامت آن را به دست نیاوردهاند. به همین خاطر بزرگسالان سهم زیادی در هدایت کودک به سوی درک و مدیریت احساساتشان دارند.
در ادامه این سلسله مقالات، بیشتر دراین باره گفتگو خواهیم کرد.