آرزو

بچه‌ها آرزوهای مختلفی دارند کوچک یا بزرگش را ما نمی‌توانیم مشخص کنیم.

امروز صبح دختر کلاس ششمی ما به اتاقم آمد. خیلی وقت بود که ندیده بودمش.  خوب که نگاهش کردم،دیدم چقدر تغییر کرده است هم از لحاظ ظاهر و هم رفتار.
می‌دانست که سال بعد در خانه کودک نخواهد بود . برای ادامه تحصیل باید در یک مدرسه دیگر ثبت نام شود.
در مورد نگرانی‌هایش گفت، اینکه دلش برای خانه کودک تنگ می‌شود. یا ممکن است همکلاسی‌های جدیدش او را  نپذیرند یا مدرسهٔ جدید را دوست نداشته باشد.

آرزوی او

در بین حرف‌هایش با خوشحالی گفت به تازگی در یک آرایشگاه شاگردی می‌کند، به قول خودش همه چیز را یاد نگرفته‌؛اما آرزو دارد در آینده یک آرایشگر حرفه‌ای شود.
او این را خوب می داند که مخارج تحصیلی، سختگیری‌های پدر و اجبار خانواده به ازدواج در سن کم، موانع بزرگی برای رسیدن به آرزویش شود .
مطمئناً تا زمانی که نیاز داشته باشد، همراهش هستیم . تلاش می‌کنیم حس امنیت و حمایت را حس کند. می‌دانم با پشتکار که  داردمی‌تواند به آرزویش برسد؛ اما زندگی در چنین شرایطی قابل پیش‌بینی نیست.
در آخر این را متذکر شوم، از کودکانی که در شرایط آسیب زندگی می‌کنند نباید مانند کودکان اقشار متوسط و متمول انتظارات زیادی داشت؛چون‌که زیرساخت لازم برای این کودکان فراهم نشده است. انتظار زیاد فقط منجر به افزایش ناامیدی و حس تبعیض در آن‌ها می‌شود.
– روایت نیکی ثابت مددکار موسسه یاریگران کودکان کار پویا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *