نگاه کلیشهای به کودکان کار در فیلمها
در سینمای ایران، «فقر»، «اعتیاد» و «کودکان کار»، موضوعات جذاب و پرمخاطبی هستند که کارگردانها با هدف دیده شدن به آنها چنگ میزنند.
برای نمونه میتوان به فیلم «خورشید»، ساختهٔ «مجید مجیدی»، اشاره کرد. فیلمی که قصد دارد کودکان کار را به تصویر بکشد ولی این اتفاق نمیافتد.
فعالان مدنی در حساسکردن جامعه نسبت به مسئلۀ کار کودک، تلاشهای مستمری میکنند. درحالیکه، مجیدی دقیقاً همان کلیشههایی را در فیلمش پیاده کرده است که پیش از این بارها در سریالها و برنامههای تلویزیونی به نمایش گذاشته شدهاند. از اینرو، این فیلم چیز جدیدی به اطلاعات مخاطب اضافه نمیکند جز تقویت همان باورهای غلط، مبنی بر عضویت کودکان کار در باندهای تبهکار و نداشتن هیچ ابایی از انجام کار خلاف!
همه اینها از عدم شناخت کافی نشأت میگیرد که منجر به ساخت اثری میشود که هیچ سنخیتی با واقعیت ندارد و متاسفانه باور عموم را نیز با خود همسو میکند.
تنها نکتۀ مثبت فیلم خورشید نشاندادن وضعیت ناامن کودکان افغانستانیست که کارگردان به مدت کوتاهی از حالت انفعال خارج شده و نسبت به آن اعتراض میکند.
پر واضح است که اگر دغدغۀ کارگردانها نشان دادن موضوعات اجتماعی طبق واقعیتهای روز جامعه باشد، قطعاً قبل از ساخت فیلم، زمان طولانی را برای به دستآوردن شناخت کافی از سوژۀ خود توسط افراد با تجربه و منابع مختلف اختصاص میدهند، نه اینکه با تکیه بر تخیلات خود در اتاق در بسته فیلم بسازنند.